وسیله ای برای حفظ انسانیت؛ پوشاک در ایران باستان

ساخت وبلاگ

عاطفه تلقانی- آن روزی كه انسان با تماشای خانه عنكبوت و لانه مرغان به راز بافندگی و پارچه بافی پی برد و با استخوان پرندگان، ماهیان و نی های باریك خیزران سوزن ساخت، این میل به زیبایی بود كه او را به استفاده از لباس ترغیب كرد. ویل دورانت در اولین جلد مجموعه تاریخ تمدن در این باره نوشته است:«ظن غالب بر آنست كه لباس در ابتدا برای زینت ایجاد شده و بیشتر برای آن بوده كه از ارتباط جنسی جلوگیری و یا آنرا تشدید كند و نه آنكه دافع سرما باشد.» پس از آنكه مدنیت با كشاورزی بوجود آمد، انسان اولیه بتدریج الیاف گیاهانی چون پنبه و كتان را به صورت رشته نخ در آورد. در این هنگام بافندگی از مهمترین هنرهای مخصوص زن شد. بطوری كه در سنگ برجسته ای كه از ایران باستان بدست آمده و هم اكنون در موزه لوور فرانسه نگهداری می شود تصویر زنی كه با دوكی بر چهارپایه نشسته و مشغول ریسیدن نخ می باشد نقش شده است كه قدمت این اثر حدوداً به قرن هشتم پیش از میلاد می رسد. پس از مدتی زن بافنده آموخت كه می تواند با عصاره گیاهان و خاك های رنگی به رنگ آمیزی پارچه بپردازد. با گذشت زمان، مالكیت خصوصی و برده داری نیز باب شد و خریداری زن برای ازدواج باعث شد كه مفهوم لباس تغییر كند. بدین ترتیب لباس علاوه بر زینت نشانه متاهل بودن، متعهد بودن و وفاداری زن نسبت به شوهر قلمداد شد. اما با وجود آنكه عده ای معتقدند لباس نه برای پوشاندن برهنگی بلكه برای زیبایی استفاده می شده است؛ برخی اعتقاد دارند پیدایش لباس منبعث از اخلاق، دین، هنر و صنعت می باشد و علاوه بر آن بر این باورند كه جنس، رنگ و شكل لباس، نوع نگرش و میزان پیشرفت هر تمدن را به نمایش می گذارد. اما سیر تحولات پوشاك در سرزمینی كه از قرن ششم پیش از میلاد در تاریخ جهان بنام ایران شهرت یافت چگونه بوده است؟

 

Image result for ‫پادشاه هخامنشی‬‎

 

یافته های باستان شناسی نشان می دهد كه ایرانیان از ابتدا به نوع لباس و پوشش خود توجه خاصی نشان می دادند، بطوری كه تعلق افراد به هر طبقه اجتماعی خاص با تغییر در نوع، جنس، رنگ و مرغوبیت لباس مشخص می شده است.

از آنجا كه مادها به پرورش اسب، سواركاری و خرید و فروش آن علاقمند بودند برای اولین بار شلوار ساق داری كه از دم پا بوسیله بندی جمع می شد، دوخته و پوشیدند. زیرا نوع و شكل البسه آن دوران متناسب با نوع حرفه افراد بود و نكته قابل توجه این است كه انسان مدرن امروز هم در عصر جدید، شلواری شبیه شلوار مادها با نام گتردار می پوشد، بدون آنكه هیچگونه ارتباطی با اسب و پرورش آن داشته باشد.

هنری راولیسون در تحقیقات خود دریافت كه مادها مقید بودند سرخویش را با كلاه بپوشانند و كلاه مورد استفاده آنان متناسب با محیطی بود كه در آن حضور داشتند و بطور كلی پنج مدل كلاه وجود داشته است. آنها در خانه كلاه مدور و نرم و خارج از منزل كلاه نسبتا بلند شكیل بر سر می گذاشتند.

اما تاریخ درباره تشكیل سلسله مادها چه می گوید! دیانوكوف محقق روسی به نقل از منابع آشوری نوشته است:«به تعویق افتادن مالیات مادها باعث شد كه آشوریان در یك حمله چندین آبادی را به آتش بكشند و 5 هزار اسب و شماری حیوانات شاخدار از مادها باج بگیرند. تا اینكه در سال 673 پیش از میلاد، خشتریته، حاكم مادها پس از پیمان دوستی با مان نا و اشكیداها برای نجات مردمش از دست درازی های آشوریان، عملابا آشور وارد جنگ شد و موفق شد نخستین سلسله آریایی در آسیای غربی را پایه ریزی كند و به حكومت اقوام سامی در این سامان برای همیشه پایان دهد. بدین ترتیب پادشاه مادها پس از پیروزی دستور پوشیدن لباس ارغوانی رنگ متحدالشكل را به ارتش منظم خود صادر كرد.

پس از سالها كوروش از نوادگان پسری هخامنش كه در سده هفتم قبل از میلاد با قوم چادرنشینش در سرزمین های خوزستان، فارس و كرمان زندگی می كرد برای تشكیل ملت واحد با پدربزرگش؛ اژدهاك با پادشاه ماد جنگید و پس از تصرف هگمتانه پایتخت باشكوه و مركز پادشاهی مادها با گذشتن از خون پدر مادرش؛ ماندانا و تبعید وی به شوش و همچنین اعلام عفو عمومی به اصلاحات در همه امور پرداخت. بطوریكه برای رفع عیوب لباس پارسیان كه امكان تحرك از آدمی سلب می كرد، لباس مادی را اقتباس كرد. كوروش به چهل و هشت قومی كه تحت سلطنت امپراطوریش بودند در انجام آداب و سنن ملی و مذهبی و چگونگی پوشش خود آزادی كامل داده بود اما برای ترغیب مردم به پوشیدن لباس مادی، از خانواده اش خواست تا لباس مادی بپوشند و به كسانی كه جامه مادی می پوشیدند امتیازاتی قائل شد. در آنزمان رنگ ارغوانی مختص پادشاه بود و رنگهای لاجوردی، سفید، سبز زیتونی، فیروزه ای، نارنجی و قهوه ای نیز علاقمندان بسیاری داشت.

در فرشی كه از پازیریك سیبری بدست آمده و مربوط به عصر هخامنشی است مردان پارسی بر روی موهای پرپشت و مجعد خود كلاه تركدار نمدی گذاشته اند و زنان به تصویر درآمده، لباس پرچین و كفشهای مردان ماد و پارس را پوشیده اند و چادر كوتاه و نازك نیمگرد بر سر دارند. با این اوصاف بانوان دربار هخامنشی هنگام تردد در خارج از كاخ و خانه های خود بر تخت روانهایی كه با پرده پوشیده می شد، می نشستند.

در بهار سال 334 پیش از میلاد اسكندر مقدونی برای رسیدن به فرمانروایی جهان با لشكری 37 هزار نفره به ایران پهناور حمله كرد و از آنجا كه تجمل پرستی و عشرت طلبی شاهان هخامنشی پایه های حكومت را سست كرده بود موفق به فتح ایران زمین شد. وی پس از تصرف هر شهر برای تحمیل فرهنگ یونانی، آثاری كه نشانگر تمدن والای آن دیار بود از بین می برد. بطوریكه پس از تسخیر شهر استخر كه آبادترین، شكوهمندترین و ثروتمندترین شهر جهان بشمار می رفت هیچ انسانی را زنده نگذاشت و هیچ خانه ای سر پا نماند. به دستور اسكندر 1200 تن شمش، سكه و جواهرات و همچنین انبارهای البسه و زیورآلات خاندانهای سلطنتی از جمله كوروش را ابتدا به همدان و سپس به یونان انتقال دادند. پلوتارك مورخ غربی ارزش ردای ارغوانی كوروش را 5 هزار تالان طلاارزیابی كرده است.

اسكندر انحرافات جنسی بسیاری داشت و سربازانش از وی تاسی می كردند. بطوریكه جوانان ایرانی مرگ را به ننگ آلود شدن دامنشان ترجیح داده، خود را از بام خانه ها به پایین می انداختند مورخان یونانی اما؛ تائیس معشوقه بطلمیوس را در به آتش كشیدن كاخ داریوش و خشایار و اردشیر كه سجده گاه بزرگان جهان آن روزگار بود دخیل می دانند. اسكندر مقدونی برای اینكه ایران پیوسته جزء قلمرو یونان بماند به توصیه ارسطو و دیگر دانشمندان یونانی، ایران را به ایالات متعددی تقسیم كرد. در گرگان لباس شاهنشاهی پوشید. بر سرش تاج گذاشت و با ازدواج با چند دوشیزه ایرانی از جمله استاتیرا دختر داریوش سوم، داماد خاندان هخامنشیان شد تا حضورش در ایران موجه بنماید. همچنین به ده هزار تن از بزرگان سپاهش فرمان داد در مراسم خاصی با ده هزار دوشیزه از خانواده های سرشناس ایرانی كه در اسارت آنان بودند بطور دسته جمعی در شهر شوش ازدواج كنند.

اسكندر كه خود را خدازاده می پنداشت، برای تغییر د رجهان بینی و اندیشه ایرانیان، تمامی رهبران زرتشتی، شهریاران و شخصیتهای فرهنگی را كشت و به ترویج گسترده فرهنگ یونانیان پرداخت و ایرانیان را مجبور كرد تا لباس یونانی بپوشند. وی پس از سه سال قتل و چپاول ایران قبل از 32 سالگی با زهری كه مادرش توسط ساقی به او خوراند، جان باخت بدون آنكه جانشینی انتخاب كند.

پس از مرگ اسكندر شاهنشاهی او به سه قسمت تقسیم شد و سلوكی ها قسمت های آسیایی هخامنشیان را كه شامل سوریه، بابل و فلات ایران تا شمال هند می شد در اختیار گرفتند؛ در حالی كه جنگ های داخلی میان سرداران سلوكی همچنان ادامه داشت. تا اینكه سلوكوس كه به پیشنهاد اسكندر با اپاما دختر اسپایتامن ازدواج و با ایرانیان پیوند خانوادگی برقرار كرده بود با ایجاد رعب و وحشت و پاكسازی ایران از هر آنچه نشان از تمدن داشت توانست 22 سال پس از مرگ اسكندر حكومت یكپارچه ای را ایجاد كند. در زمان سلوكیان خط، كتابت، گذاشتن اسامی و پوشیدن لباسهایی كه یادآور تمدن هخامنشی بود ممنوع شد و بدین ترتیب سلوكیان نیز همچون مقدونیان برای استمرار موجودیت خود به تهی كردن هویت تاریخی و تخریب فرهنگ و شخصیت ایرانیان پرداختند تا اینكه سلوكوس كه مانند اسكندر ادعای خدایی می كرد در تنگه دارنیل ترور شد.

اهانت سلوكیان به تیرداد حاكم محلی منطقه پارت واقع در شمال شرقی ایران (تركمنستان) باعث شد این حاكم پارتی هفتاد سال پس از تاسیس دولت سلوكی قیام كند. دوران سلطنت اشكانیان چهارصد و هفتاد سال طول كشید و دایره حكومتشان از سرزمین های سوریه تا تركستان چین می رسید. بنابراین لباس مردم در این دوران مانند سلسله های گذشته یكسان نبود و پوشش هر منطقه با شرایط اقلیمی، نوع حرفه و قومیت ساكنان آن تناسب داشت. با این وجود مدل لباس پارتی به عنوان لباس رسمی شناخته شد.

پس از آنكه اشكانیان به اوج تمدن رسیدند به علت خوشگذرانی های سلاطین، قوا و قدرتشان رو به انحطاط رفت. در آن زمان مردان همچون زنان به رنگ آمیزی صورت و چهره خود می پرداختند. زنان دربار به استفاده از لباسهای پرچین دوره پارسی و هخامنشی رغبتی نداشتند و مد روز در آن دوران متمایل به لباس یونانیان بود. با این وجود آنان برای زیبایی بیشتر بر سرشان چادر می انداختند و گاهی پارچه ای را به دور كمر خود می بستند. نكته جالب توجه در این خصوص اینست كه زنان قاسم آبادی گیلان امروزه از پارچه ای برای بستن دور كمرشان استفاده می كنند. معبود اشكانیان ستارگان و سیاراتی چون خورشید و ماه بود و برای همین زنان اشكانی برای تزیین دور لچك و روی سربندها وكلاهایشان علائم مذهبی همچون ماه، ستاره و پیكره مهر را به كار می بردند. در مجسمه ای كه هم اكنون در موزه بغداد از شهر هاترا به نمایش گذاشته شده، پرنسس و اشفاری دختر سناتروك (اشك دهم) بر سكویی نشسته است و دامن پرچین پیراهن آستین دار این ملكه از زیر چادری كه بر سر دارد از قسمت جلو پیداست. مورخان براساس آثار به جای مانده از آن عصر می گویند: زنان اشكانی كه به رنگهای روشن علاقمند بودند چادرهایی به رنگهای ارغوانی و سفید می پوشیدند.

برخلاف اشكانیان كه یونانی دوست بودند و با اسكندریه مهمترین مركز بزرگ علمی جهان آن روز ارتباط داشتند، ساسانیان میهن دوست كمترین علاقه ای به تمدن و فرهنگ یونان نشان نمی دادند و به علت دشمنی مغ ها با اشكانیان پوشیدن لباس مادی (هخامنشی) جایگزین مد دوران اشكانی شد.

عمده تفاوت لباس ساسانیان با هخامنشیان در جنس، رنگ و طرح پارچه ها بود. زنان اشراف و دربار ساسانی همچون اعصار گذشته در پرده و حجاب زندگی می كردند و زنان فرودست كه در مسائل اقتصادی نقش داشتند پیش از سلطنت خسرو پرویز ملزم به رعایت حجاب نبودند. از مقایسه چندین نقش سنگی متعلق به دوران ساسانی چنین بر می آید كه زنان دربار، اشراف و بزرگان پیراهن بلند بسیار پرچین و گشادی می پوشیدند و آن را با نواری در زیر سینه جمع كرده و می بستند. بلندی چادر زنان در عهد ساسانی نیز تا نیمه ساق پا بوده است.

در سال 529 میلادی دانشمندان آكادمی افلاطونی شهر آتن با رانده شدن از كشورشان توسط ژوستی نین به ایران مهاجرت كردند و در مركز علمی جندی شاپور مستقر شدند. ادبیات، هنر و علوم مختلف در عصر سلطنت انوشه روان به اوج خود رسید. اما هرمز پسر وی برای استحكام پادشاهیش 3هزار نفر از نخبگان نامدار و سیزده هزار تن از علمای دین و بزرگان كشور را به قتل رساند و خسرو پرویز برای جلب حمایت موریكوس قیصر روم با مریم دختر وی ازدواج كرد و در ازای كمك او برای كسب سلطنت به واگذاری سرزمین های مسیحی نشین ایران كه عبارت بود از گرجستان، ارمنستان، آمیدا، حران و نصبین تن داد و سپس به جمع آوری 3 هزار زن در حرامسرایش اقدام كرد.

در عصر ساسانی تجارت پارچه ابریشم با مغرب زمین كه ابتدا با تربیت كرم ابریشم آغاز شده بود، بطور انحصاری به بازرگانان ایرانی اختصاص یافت و كارگاه های ابریشم بافی در نقاط مختلف ایران رونق بسیار پیدا كرد. با این اوصاف از پارچه های این دوران بیش از چند تكه باقی نمانده است .

 

روزنامه كیهان، شماره 19125 به تاریخ 15/4/87، صفحه 7 (اجتماعی)

سپهر عاطفه...
ما را در سایت سپهر عاطفه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atefehtalqania بازدید : 120 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:14