یکی از تصمیماتی که طی 2-3 سال اخیر برای برقراری امنیت اخلاقی در کشور اتخاذ شد، جداسازی و به عبارتی زنانه و مردانه کردن محیط کار در شهرداری تهران بود، غافل از این که اندرونی های مجازی، فایده محصور کردن زنان را در اندرونی های فیزیکی مختل کرده است.
چندسالی است که بحث طلاق و جدایی زوجین به علت تماشای شبکه های ماهواره ای در راهروی دادگاه های خانواده شنیده می شود. چندی پیش نیز خبری مبنی بر قتل یک زن توسط همسرش به علت استفاده از اپلیکیشن تلگرام از طریق رسانه ها منتشر شد. بنابراین تهدید خانواده های ایرانی به علت رشد و گسترش ابزار و تکنولوژی های ارتباطی بیش از پیش احساس می شود. اما آیا مبنای استفاده گسترده از ماهواره های فضایی که در سال 1960 میلادی در یونسکو مطرح شد، و همچنین توسعه ابزار و تکنولوژی های ارتباطی و سهل الوصل بودن آن بر اساس برهم زدن نظام خانواده و ایجاد آسیب های اجتماعی شکل گرفته است؟ با اینکه افکار عمومی با توجه به کثرت رسانههای دیداری و شنیداری و تحول رسانههای ارتباطی، بیش از پیش در معرض دستکاری است، اما نیم نگاهی به گذشته نشان می دهد که فلاسفه و اندیشمندان در سده نوزدهم، تحول جوامع بشری و پیدایش جامعه جهانی بدون تمایزها و شکاف های اجتماعی و فرهنگی را پیش بینی کرده بودند، بنابراین نمی توان جهانی شدن را مبتنی بر طرح یا توطئه ای هدفدار تلفی کرد. [جهانی شدن فرهنگ، هویت – احمدگل محمدی-1393:14] از دیدگاه والرشتین، اقتصاد جهانی سرمایه داری، اکنون بستر اجتماعی جهانی است که همه ی دیگر جنبه های زندگی اجتماعی، از جمله سیاست و فرهنگ را تعیین می کند.[همان] بنابراین مفاهیم استعمار و استثمار شیوههای نوینی به خود گرفته است. اما برای مقابله با این روش های نوین باید چاره ای متناسب با آن اندیشید. باید توجه داشت که راه مبازره با جنگ نرم، کشیدن دیوارهای سر به فلک کشیده در مرزهای کشورها و ممانعت از ورود تجهیزات لجستیکی به داخل آن نیست. زیرا امروزه انقلابی شگرف در فنون ارتباطی و اطلاعاتی شکل گرفته است، و این نظام ارتباطی جدید مبتنی بر زبان همگانی، دیجیتالی، بنیاد مادی جامعه را چنان دگرگون کرده است که هیچگونه انزوا گزینی و کناره گیری را بر نمی تابد و دور افتاده ترین و سنتی ترین جوامع نیز از بستن مرزهای خود بر روی جریان ها و شبکه های جهانی ناتوان هستند.[ castells,1906:1] نظام سرمایه داری به روشنی اهمیت جنگ نرم افرازی را درک کرده و در صدد آن است که به روش نرم و نامحسوس، بستر تصاحب و کشورگشایی های خود را فراهم کند. به طوری که گلیپین «منطق و عامل اصلی فزاینده جهانی شدن را سیاسی و نظامی می داند.» [جهانی شدن فرهنگ، هویت – احمدگل محمدی-1393:41]
با توجه به آنچه اشاره شد، پیشرفت و گسترش تکنولوژی، و ورود آن به کشورهای در حال توسعهای که محتوایی متناسب با آن تکنولوژیها ندارند، فرصت مناسبی برای دشمنان فراهم کرده است تا خود به تولید محتوا بنشینند. غرب به روشنی دریافته است که برای به زانو درآوردن جوامع و ملتهایی که دارای یقین، باور، افکار و عقاید مشترکند، باید جنگ نرم افزاری را جایگزین جنگ سخت و استفاده از سلاحهای گرم کنند. پوساندن فرهنگ و سست کردن اعتقادات از درون از مهمترین اهداف جنگ نرم یا تهاجم فرهنگی است. در تعریف پدیدة تهاجم فرهنگی دیدگاه رهبر معظم انقلاب قابل توجه است. از نظر ایشان در تهاجم فرهنگی یک مجموعه سیاسی یا اقتصادی برای رسیدن به مقاصد خاص خود و اسارت یک ملت، به بنیانهای فرهنگی آن ملت هجوم میبرد. در این هجوم، باورهای تازهای را به زور و به قصد جایگزینی بر فرهنگ و باورهای ملی آن ملت وارد میکنند. (بیانات مقام معظم رهبری 21/5/71)
امروزه رسانهها از مهمترین ابزار چالش برانگیز در مبانی و اصول آن دسته از جوامعی به شمار میآیند که علاوه بر داشتن اندیشه ضد سرمایه داری، در صدد صدور آن به دیگر کشورها هستند. بررسی مکتب فرانکفورت نشان میدهد که غرب با گسترش شبکههای ماهوارهای سعی در اشاعه و تبلیغ ارزشهای نظام سرمایهداری دارد، و گسست انسجام ملی حکومتهای دینی که بر مبنای اندیشه ضد سرمایهداری شکل گرفتهاند از اهداف این شبکههاست. بنابراین، این شبکهها که غالبا توسط صهیونیستها اداره میشوند، ترویج اباحهگری، بیاعتقادی، تجملگرایی و بیبند و باری را که زمینهساز حضور دراز مدت و بدون برخورد فیزیکی است، در دستور کار خود دارند. سخنان وزیر جنگ رژیم صهیونیستی مقابل کمیته اصلاح دولتی [یک تینک تنک دولتی در آمریکا] نمونهای از تلاش برای براندازی نظام بدون خونریزی و به روش جنگ نرم است. بنیامین نتانیاهو در یکی از سخنرانی های خود گفته است: «آمریکا میتواند با پخش سریالهای شبکه فاکس و نشان دادن افراد زیبا روی جوان در وضعیتهای متنوعی از برهنگی، زندگیهای فریبنده و مادی گرایانه و رابطههای بیقید جنسی را ترویج کند، و یک انقلاب را علیه حکومت این کشور(جمهوری اسلامی ایران) برانگیزد.»
جنگ نرم در اشکال و شیوههای متفاوتی دیده میشود که جنگ رسانهای اعم از «خبری و فرهنگی» از آن جمله به شمار میآید. البته به رغم آنکه اهداف جنگ رسانهای خبری و جنگ رسانهای فرهنگی بر اساس باور زدایی شکل گرفتهاند، اما این دو تفاوتهای عمدهای با یکدیگر دارند. در جنگ خبری پیکان حمله مهاجم به روشنی رو به سوی مواضع سیاسی کشور هدف است، و بیشتر مخاطبان این شبکهها کسانی هستند که نسبت به مطبوعات و رسانههای دولتی و به طور کلی مواضع سیاسی کشور خود کم اعتماد یا بی اعتمادند. کنش این شبکهها نیز با توجه به ترسیم اهداف کوتاه مدت و دراز متفاوت است، به طوریکه مخاطبان در مقابل پروپاگاندای سیاه و خاکستری این شبکهها واکنش های متفاوتی بروز می دهند، و اگرچه در برهههایی تبلیغات سیاه، هیجاناتی را در میان مخاطبان خود بر می انگیزاند، اما با توجه به اینکه مواضع مخاطبان شبکههای خبری نسبت به مواضع سیاسی کشور خود مشخص است، این شبکهها به رغم موثر بودن تهدید جدی به شمار نمیآیند. آنچه قابل تامل و نگران کننده به شمار میآید مواضع خاموش مخاطبانی است که اعتقادات و باورهای دینی و ملی خود را امری شخصی تعریف میکنند، و اتفاقا این دسته از کسان هدف شبکههای سرگرمی در جنگ فرهنگی نرم هستند. همان گونه که از سخنان نتانیاهو بر میآید هدف جنگ رسانهای فرهنگی، بستر سازی برای حضور دراز مدت و بدون برخورد فیزیکی در کشورهای است که مخالف تفکر صهیونیستی هستند. متحجرانه نمایاندن احساسات مذهبی، ملی و دینی، و تاثیرگذاری بر عقاید، فرهنگ، سیاست، احساسات، تمایلات و در نهایت تغییر رفتار از اهم اهداف شبکه های سرگرمی است.
البته این به معنای برخوردهای سلبی با کاربران فضای مجازی یا مخاطبان شبکه های ماهواره ای در سطح شهرها و کوچه ها و خیابان ها نیست. چه بسا در سه دهه گذشته شاهد چنین برخوردهایی بوده ایم که هرگز نتیجه مدنظر مسئولان کشور را در بر نداشته است. باید پذیرفت که قطار پیشرفت تکنولوژی با انجام عملیات سلبی متوقف نمی شود، حتی اگر نیروی انتظامی با انتشار آمار و اخبار در خصوص کاهش بدحجابی ناشی از جمع آوری ماهواره ها این واکنش سلبی را توجیه کند، یا با تهدید و ارعاب و خشونت در کوچه و خیابان ها در پایین کشیدن دیش های ماهواره و ارشاد زنان و مردان بپردازد. زیرا به قول شهید سید مرتضی آوینی: «انسان را نمی توان با تازیانه به راه حق کشید، راه حق راهی است که اگر با اختیار انتخاب نشود بی فایده است.» همانگونه که او معتقد است: «هجوم فرهنگی غرب به فرهنگ های دیگر، و علی الخصوص به فرهنگ دین داری امر تازه ای نیست، و در همین کشور (ایران) ما نزدیک به صد سال و بیش تر سابقه تاریخی دارد.»
یادآور می شود، در سال 1960 میلادی محقق فرانسوی(کاستون برژه) استفاده گسترده از ماهواره های فضایی در کنفرانس عمومی یونسکو پخش برنامه های آموزشی و گسترش تعلیم و تربیت در مناطق محروم را پیشنهاد کرد، و حتی اگر اکنون متولیان آموزشی و فرهنگی نظام جمهوری اسلامی علت افزایش هزاران معضل اجتماعی- فرهنگی موجود و به خصوص طلاق را به هجوم شبکه های ماهواره ای و تاثیرات مخرب فضای مجازی نسبت دهند، باز هم نمی توان از تحسین کاستون برژه محقق فرانسوی که محرومیت زدایی و گسترش تعلیم و تربیت در مناطق محروم را مد نظر داشت، صرفنظر کرد. بی تردید سرعت هجوم فرهنگی غرب در پی گسترش ماهواره ها در دنیا سیر لگاریتمی داشته است. واقعیت این است که ارکان توسعه فرهنگی با این تعریف که توسعه و پیشرفت زندگی یک جامعه با هدف تحقق ارزشهای فرهنگی، به صورتی که با واقعیت کلی توسعه اقتصادی و اجتماعی هماهنگ شده باشد، از منظر سیاستگذاران فرهنگی کشورمان جدی گرفته نشده است، و بنابر گفته آوینی «ما در برابر غرب، بالخصوص در عرصه مبارزه فرهنگی کاملا منفعل و ندانم کار هستیم.» [سیدمرتضی آوینی، ویدئو در برابر رستاخیز تاریخی انسان- رستاخیز جان، 116] با اینکه در سی و چند سال گذشته توسعه فرهنگی و صدور انقلاب یک شعار استراتژیک محسوب می شد، اما در برنامهریزی و سیاستگذاری فرهنگی «آینده نگری» مدنظر نبوده است، و اعوجاج و سردرگمی های موجود به روشنی می نمایاند که شاخص های کلان پیشنهادی نقشه مهندسی فرهنگی کشور متناسب با نیازهای یک جامعه پویا تهیه و تنظیم نشده است. «حصارها تا هنگامی مفید فایده ای هستند که دزدان شب رو بر زمین می زیند، اما آن گاه که دزدان از آسمان فرود می آیند، چگونه می توان بر حصارها اطمینان کرد؟ پس باید از این اندیشه که حصارهایی بتوانند ما را از شر ماهواره ها محفوظ دارند، بیرون شد و "خانه را در دامنه آتشفشان بنا کرد." باید در روبه رو شدن با واقعیت، به اندازه کافی جرات و شجاعت داشت.» [مرتضی آوینی- انفجار اطلاعات، رستاخیز جان -136]
تفکر ایجاد فضای امنیتی، زنانه و مردانه کردن فضاهای مشترک کاری و تحصیلی، حذف فضای مجازی و کنترل محسوس رفتار مردم، فیلم ایزی استریت«خیابان آرام» اثر چارلی چاپلین را به خاطر می آورد. اما ای کاش برای ایجاد آرامش و امنیت اخلاقی در جامعه راه های مناسب تری اتخاذ شود! یکی از تصمیماتی که برای برقراری امنیت اخلاقی در کشور اتخاذ شد جداسازی و به عبارتی زنانه و مردانه کردن در شهرداری تهران بود. شورای معاونان شهرداری تهران ۲۷ اردیبهشت 1393 مصوب کرد تا برای رفاه حال زنان شاغل در شهرداری تهران، از اختلاط غیرضروری میان کارمند زن و مرد و معاشرت افراد نامحرم پرهیز شود. در پی این تصمیم محمدباقر قالیباف شهردار تهران به عنوان سخنران پیش از خطبههای نماز جمعه در مصلی تهران حاضر شد، و با تاکید بر غیرت دینی در نظام اسلامی گفت: «حرفی که در شهرداری تهران زدهایم این بوده است که اگر در یک اتاق، یک مجموعه کاری که با هم همکاری میکنند و سه یا چهار نفر آنها آقا و سه چهار نفر دیگر خانم هستند، و همه در یک رابطه مثلاً در رابطه با بودجه فعالیت میکنند، میتوان کاری کرد که آن چهار خانم در یک اتاق و چهار آقا در اتاق دیگری کار کنند. نباید اجازه دهیم یک خانم در طول وقت اداری و در طی روزها و ماهها ساعت تماس و معاشرتش با نامحرمان بیشتر از محارم، شوهر و فرزند او باشد. با گذشت زمان این موضوع کانون خانواده را تحت تأثیر منفی قرار میدهد.»
اما نکته بسیار مهمی که پیش از این سخنرانی و اتخاد تصمیمات مرتبط با آن از چشم شهرداری تهران مغفول مانده بود، گسترش استفاده از فضای مجازی به خصوص، واتس آپ و وایبر در سطح جامعه بود. چرا که به فاصله چند ماه از این اقدام شهرداری تهران در بهمن (۱۳۹۳) علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم، اعلام کرد: بیش از ۱۰ میلیون ایرانی عضو شبکه اجتماعی وایبر هستند، و گزارش الکسا اینترنت نیز در همان زمان از این حکایت داشت که کاربران داخل ایران دارای بزرگترین درصد بازدید کنندگان از شبکه وایبر دات کام هستند، به طوری که ایرانیها بیش از ۱۷ در صد از کاربران این شبکه را تشکیل میدهند. متاسفانه برخلاف آنچه ادعا می شود، شبکه های رایگان تعاملی از جمله تلگرام، صرفا وسیلهای برای رد وبدل کردن تازهترین جوکها، طنزها و اطلاعات سیاسی و فرهنگی نبوده و نیست. بلکه در این فضای تعاملی و دو سویه و چندسویه به علت ناآشنایی کاربران از آسیب های ناشی از استفاده ناصحیح از این فضا گاه دچار مشکلات غیرقابل جبرانی می شوند، زیرا روابط آسیب زای اخلاقی برگرفته از معماری بیرونی و اندرونی تعریف شده است، و تهدیدات روابط اندرونی مجازی برای کاربران چندان قابل باور نیست. در حالی که گاه در فضاهای مجازی ارتباطاتی شکل می گیرد که آسیب آن هزاران بار از حضور فیزیکی همکاران به صورت مختلط در کنار یکدیگر خطرناک تر است. باید توجه داشت که کمتر کارمندانی که در یک اتاق مشغول انجام بررسی موارد کاری از جمله بودجه نویسی هستند، وارد حریم خصوصی یکدیگر می شوند. زیرا روابط و نوع رفتار حرفه ای کاملا تعریف شده است. اما بررسی شبکه های اجتماعی نشان می دهد که ارتباطات در فضای مجازی به صورت میان فردی یا به صورت گروهی، فرصت های متعددی را به کاربران فراهم می کند تا با روحیات یکدیگر آشنا شوند. در ابتدا رد و بدل شدن اخبار و اطلاعات علمی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی صورت می گیرد. سپس اشعار و متون ادبی و ویدئوها و عکس ها رد و بدل می شود، و بعد لایک زدن رونق می گیرد. از آنجا که روابط میان فردی دختران و پسران که مادران و پدران آینده هستند متاثر از اندیشه معماری بیرونی و اندرونی است، و حضور در فضاهای مشترک و آموزش چگونگی روابط اجتماعی دو جنس مخالف در هیچ کجا تعریف نشده است، بنابراین هیجانات ناشی از ارتباط دو جنس مخالف در فضاهای تعاملی شبکه های اجتماعی گاه عقل، اعتقاد و منطق را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابر آمار در کشور ایران نزدیک به 60 میلیون مشترک تلفن سیار وجود دارد که این نوع از تلفن های شخصی و سیار امکان استفاده از شبکه های اجتماعی را برای صاحبان خود فراهم می کنند. با اینکه شبکه های اجتماعی روابط میان فردی را سهل الوصول کرده است اما متاسفانه متولیان فرهنگی کشور همچنان در تردید هستند که آیا زنان مردان در کنار یکدیگر جامعه را بسازند یا هر یک از جنس مونت یا مذکر در یک اتاق در بسته به برنامه ریزی های کلان و خرد بپردازند و نسخه بنویسند تا عده ای دیگر به عنوان مجری امروز و فردا آن را اجرایی کنند. در حالیکه سیاستگذاران مهندسی فرهنگی کشورمان باید به این نکته توجه کنند که مهمترین شاخص های مهندسی فرهنگی که همان فرهنگ ایثار، گذشت و مقاومت است، صرفا یک شعار نیست، و ریشه های افزایش طلاق در میان خانواده ها برخلاف آنچه ادعا می شود دیدن شبکه های ماهواره ای نمی باشد، بلکه علت آن بی توجهی مبنایی و شعارزدگی ها در خصوص فرهنگ ایثار و گذشت است. متاسفانه در خصوص چگونگی ترویج این فرهنگ باندازه کافی تلاش، و تلاشی کافی نشده است. باید توجه داشت که فرهنگ ایثار، گذشت و مقاومت صرفا در مکتب شهادت تعریف نمی شود، بلکه این فرهنگ اگر در ابعاد مختلف زندگی روزمره بکار بسته شود، می تواند از هرگونه خللی در جامعه، در میان خانواده ها و در روابط میان فردی، جلوگیری کند. پیش از ما خود غرب نیز با چالش های اختلاط زنان و مردان مواجه بوده و همچنان با آن دست به گریبان است، و خانواده در این کشورها دچار بحران و از هم گسیختگی هستند. نادیده گرفتن نسیم ناشی از بحران امنیت اخلاقی در کشور ظلم بزرگی در حق جامعه است. بنابراین حال که دولت حسن روحانی با تجربه مسدود کردن شبکههایی نظیر تانگو، وایبر، واتس آپ و کوکو را دارد، اطمینان پیدا کرده است که توقف پیشرفت تکنولوژی ناممکن، و فیلتر کردن تلگرام نیز آب در هاون کوبیدن است، و از سوی دیگر انداختن پارازیت بر روی شبکه های ماهواره ای یا فیلتر کردن فضاهای مجازی یک مسکن کم اثر و مقطعی است. ضرورت دارد تا متولیان فرهنگی، جامعه شناسان و روانشناسان نیز به اتخاذ روش ها و نگارش کتاب هایی اقدام کنند که در آن به معرفی خصایص مشترک میان مردان و زنان، و چگونگی روابط زن و مرد در فضاهای اندرونی مجازی و آسیب ها و مخاطرات آن بپردازند، و همزمان مسئولان سازمان ها و نهادها برای نجات خانواده ها راهکارهایی موثر از جداسازی زنان و مردان با نام تکریم زنان ارائه دهند، زیرا اندرونی های مجازی، فایده محصور کردن زنان را در اندرونی های فیزیکی مختل کرده است. عاطفه تلقانی – فعال اجتماعی و رسانه ای
سپهر عاطفه...
ما را در سایت سپهر عاطفه دنبال می کنید
برچسب : نیم نگاهی به خیال,نیم نگاهی به حزب تحریر,نیم نگاهی به علما,نیم نگاهی به حزب التحریر,نیم نگاهی به مفهوم امنیت,نیم نگاهی به بازار,نیم نگاهی به نظام های,نیم نگاهی به هستی شناسی فلسفی,نیم نگاهی به افق,نيم نگاهي به معنويت وين داير, نویسنده : atefehtalqania بازدید : 103 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 18:33